گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت

نوشته هایی مختصر ازمن نیز بخوانید ادامه مطلب ها یادتون نره


روح آهسته خراشیده میشه

چاوشی داره میخونه رفیقم کجایی ؟ دقیقاً کجایی ؟

هم اتاقیم در همون حال که نشسته داره درس میخونه؛ به حالت طنز از رفاقت میگه ُ بعد تکیه میده به دیوار ُ با حرکت دست ُ به نشونه ی تاکید میگه رفیقم کجایی ؟ دددقیقاً کجایی ؟ ُ میخنده !

من فکر می کنم کسی تو این دنیا هست که نبودش اینقدر آزارم بده ؟

بعد میگم چقدر خوب بود یه رفیقی داشتم که نبودنش آزار دهنده باشه

به واکنشش دقت نمی کنم، چون مطمئنم حرف منُ نگرفته

یه لحظه جا میخورم !

دلم میخواد ناراحت شم، دوس دارم دلم از زمین ُ زمان بگیره ُ با تمام وجودم گریه کنم، اما حتی نمی تونم اداشُ درارم

تنها احساسی که دارم، حس تنفر شدیدِ، گاهی متنفر میشم از هرکی کنارم باشه

این روند تغییرات تدریجی ُ در عین حال سریع؛ متعجبم میکنه !


+ هم اتاقیم میگه ترجیح میدم تو رُ برای چند ساعت تنها بذارم؛ داره میره حرم

منم ازش تشکر کردم به خاطر سخاوتش !

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کاش اینقدر معطل پرسش نمیشدم
Designed By Erfan Powered by Bayan