گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت

نوشته هایی مختصر ازمن نیز بخوانید ادامه مطلب ها یادتون نره


گر نباشد عشق

گر نباشد عشق دنیا جای تنگی بیش نیست
بیستون بی تیشه فرهاد سنگی بیش نیست


شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت


گر عقل روی حرف دل اما نمیگذاشت

تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست

میشد گذشت وسوسه اما نمیگذاشت

این قدر اگر معطل پرسش نمیشدم

شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت

دنیا مرا فروخت ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت

شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی

هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود

مارا در این مبارزه تنها نمیگذاشت

ای دل بگو به عقل که دشمن هم اینچنین

در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت

ما داغدار بوسه وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت




باران اگر بخواهی می شود.

خدایا! بعد از مردنم، با همه ی احساسات و دیدگاههایی که پس از مرگ تغییر میکنند کنار می آیم اما...میشود اجازه دهی سالی یک بار، در یکی از روزهای پاییزی و بارانی ِ دنیا، یکی از حسهای دنیایی ام به من برگردد و از کنار قبرم بلند شوم و بی سر و صدا از قبرستان خارج شوم و بروم توی محیط شهر و پیاده روها و از هوای پاییزی سالهای نبودنم لذت ببرم؟ و ذوق کنم از بارانی که دیوارها،خانه ها،ماشینها،درختها و پیاده روها را خیسِ خیس کرده و بوی باران دیوانه ام کند...


با ... حرف بزن

زیاد با خدا حرف بزن؛
زیاد با خدا رفت و آمد کن!...
وقتی دلت با خداست ،
بگذار هر کس می خواهد دلت را بشکند
..

کاش اینقدر معطل پرسش نمیشدم
Designed By Erfan Powered by Bayan