گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت

نوشته هایی مختصر ازمن نیز بخوانید ادامه مطلب ها یادتون نره


شهادت امام حسن مجتبی


رفتند اربعین همگی سمت کربلا


اما فقط نسیم شده زائر حسن


پنجاه و هشت شب همه گفتند یا حسین


امشب شده حسینه ها  ذاکر حسن

عالم نشسته بر سر این سفره ی کریم


مهمان دست پخت فاطمه هستیم بی تردید


او بذر عاطفه را کاشت بی کم و کاست


آنجا که هیچ لهجه ای از عاطفه نمی فهمید


خورشید نشست زیر سایه ی پر مهر ایوانش


وقتی که دید دست خیر کثیرش سر تعظیم


آری همیشه ذولفقار دید با دو چشم خودش


درس نبرد حیدری به ابالفضل داده او تعلیم


حسن ختام دفتر ایام عاشقیست


روزی هرکسی نبود ذکر نام او


من در تحیرم که شده ارتزاق عرش


هر روز عطر خوشی از سلام او


تاریخ را دوباره قلم طرح می زند


ایندفعه خانه اش پر از ازدحام یار


ایندفعه همسری که وفادار حضرت است


ایندفعه خیل لشگر مولاست بی شمار


طرح جدید کوچه های بنی هاشمی زدم


دیوارهایی از گل یاس و بدون سنگ


باید مسیر از دو طرف باز تر شود


خیلی بلاست در وسط کوچه های تنگ


درب تمام خانه ها همگی شان بدون میخ


هیزم فقط برای پختن نان باشد و غذا


اصلا طناب بین دکان های شهر نیست


اینجا به جای لعن سلام می کنند همسایه ها


باید که طرح نو بزنم بر مزار تو


باید که فرشچیان را صدا کنم


قالیچه ای برای صحن شما بافت مادرم


باید که نذر مادر خود را ادا کنم


ناگاه  باد صفحه ی تاریخ را ورق زدو


جوهر چو اشک بارش بی رحم تیر دید


از لا به لای صفحه ی قرآن ناطقی


آیات سرخ سوره کوثر که می چکید


تیری که در تن تابوت گریه می کند


تیری که قد کمان شده از شرم حادثه


ناگاه  باد صفحه ی تاریخ را ورق زدو


تیری گذاشت بین سر وتن  خط فاصله...



هدیه به حضرت زهرا(س) صلوات

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کاش اینقدر معطل پرسش نمیشدم
Designed By Erfan Powered by Bayan